یه بنده خدایی با خانوادش میره حج
موقع طواف می شنوه که زنش میگه خدایا منو ببخش به شوهرم خیانت کردم
خواهرش میگه خدایا منو ببخش با نامحرم 6 کردم
مادرش میگه خدایا منو ببخش با فلانی حال کردم
طرف هم میگه خدایا منو ببخش این ج.ن=ده ها رو اینجا اوردم
یه نفر تو کامنت خصوصی نوشته بود که سحر (چیزی شبیه زندگی دارم) کارمند سازمان حج و زیارته و از طریق دفتر حج و زیارتی که بیتا توش کار می کنه آشنا شدند، که بعدها سر بچه غول دعواشون شد و ....
(حسنا: دعوا چرا؟ سه شب چهارشب می کردند و در آرامش زندگی می کردند )
کامنت را که خوندم یاد جوک بالا افتادم. خدایا ما را ببخش که کارمندهای حج و زیارتمون ...