حسنا بانو همسر دوم

حسنا بانو همسر دوم

اینجا زندگی حسنابانو را می خوانید.
حسنا بانو همسر دوم

حسنا بانو همسر دوم

اینجا زندگی حسنابانو را می خوانید.

ورق چهل و هشتم


حساسیت 


همسر  در گروه آدمها یا بهتر بگم مردهایی حساب میشه که به نظر من  خود درگیری دارن . به بیان ساده تر حساسیت ،  بد غیرت بودن  ، ادا در آوردن و بهانه گرفتن و صدتا  نظر دادن و...... از این قبیل . کار ندارم که گاهی گفته میشه این اداهای مردانه به دلیل دوست داشتن هست و بیشتر هم مردها این رو میگن که برای حرفهاشون توجیه داشته باشن . من هم حساسیت داشتن رو تا حدی قبول دارم ولی فکر میکنم هرچیزی از حد بگذره زیاد جالب نیست . کاری به این بحث ندارم موضوع حساسیت مردها رو فراموش کنید و امیدوارم تبدیل به تفسیر نشه . حکایت ف و فرحزار رو که  گفته بودم  زبان جریان  رو گوش بدین این پارا گراف مهم نبود نیشخند.


یکی از دوستان برای استخر گفته بود یادم اومد این رو بگم .در تمام مدتی که همسر رو شناختم نشد من یک بار بخوام برم استخر و با دل درست برم و از خودش ادا و اصول در نیاره .نمونه اش این که به لباس شنا هم گیر میده و این گیر از نوع گیر اساسی محسوب میشه . به این صورت که برای رنگ ، مدل ، میزان بسته باز بودن  میزان تو چشم بودن  باید اعمال نظر کنه و شکر خدا هیچوقت هم از نتیجه راضی نیست  و هنوز مدل و رنگی که مناسب  روحیه اش باشه به بازار ایران و خارج نیومدههیپنوتیزماوه


شما فکر نکنید حسنا بانو به عقلش نرسید که بگه همسر  این چه ادا اصولی هست از خودت در میاری ؟ اینجا که توی استخرها همه خانومها هستن . بله  به عقلم رسید و گفتم ابله  همسر هم نظر کارشناسی خودش رو اعلام فرمود و بسیار سریع  گفت  فکر میکنی  بعضی زنها از مردها بدترن بیشتر نگاه میکنن  تعجب من هم نزدیک بود دوتا شاخ روی سرم سبز بشه .  گفتم گیرم نگاه کنن چشمشون روشن  بعد از اون چه اتفاقی  میفته ؟ همسر جواب درست حسابی نداد من روشن بشم . گفت با من بحث نکن  این رنگ و مدلها رو نمیشه تو استخر بپوشی .


تمام این حرفها در شرایطی هست که بنده حسنا تحفه ای هم نیستم  . یک موقع فکر نکنید خبری هست  ولی موندم همسر چی پیش خودش فکر میکنه که  چنین گیر و حساسیتی نسبت به رنگ و مدل و  حتی الامکان بسته بودن این لباس مورد نظر داره آخ ای کاش اجازه میدادن یک بار هم شده دست همسر رو بگیرم ببرم  در محوطه یکی از این  استخرها  بگم بیا ببین مردم چی میپوشن چه مدلی میپوشن چه رنگی میپوشن و در ضمن خوش بر و رو تر هم هستن . پیش خودت فکر نکن   نظریه کارشناسی دادی و درست فکر میکنی . حیف حیف که  نمیشه و نمیذارنافسوس


اگر فکر کردید که همسر همیشه همین نظر رو داره اشتباه کردید .خانوم اولی که به خاطر مشکلاتش نمیتونه شنا کنه  ولی در عین حال همیشه ماساژ میره و همسر هم مشکلی نداره که شاید بعضی ماساژورها هم   ایراد داشته باشند . تا جایی که خبر دار شدم بهار  بصورت مرتب  با دوستهاش قرار استخر دارن .  محض کنجکاوی از مریم جون و ندا سوال کردم ببینم احتمالا موارد منع رنگ و مدل براش وجود داره یا نه . متوجه شدم نخیر  اینطور نیست و هر چی دلش بخواد میپوشه . حتی وقتهایی که استخر خونه هم دایر باشه همسر نمیگه چرا با دوستهات برای بیرون قرار میذاری و همینجا نمیری . فهمیدم پس از شانس خوبمه  که به من میرسه  یادش میاد ادا در آوردن و ایراد گرفتن هم بلد ه .منتظر


در کنار اینها حکایت اون آدمی که  گاهی از سوراخ سوزن رد میشه و گاهی یک دروازه برایش کم هست رو شنیدین ؟ حکایت همسر هم همون هست . دو باری که با هم مسافرت رفتیم همین همسر که اینجا به خانومها گیر میده ، مشکلی نداشت که همراه من باشه و  با هم بریم استخر  و ملتی از مرد و زن هم باشند . عجیب تر این که نه کار به مدل داشت نه رنگ . گویا همین که خودش همراهم  بود براش کافی بود تا  فکر کنه  تمام مردم حاضر در استخر  به مرض کوری دچار میشن و هیچکی من رو نمیبینه متفکر


این رو هم بگم که سفر  اول به خاطر این که احتمال حضور هموطنان ذکور عزیز رو در اون مکان میداد گفت توی هتل نمیریم و میریم یک جای دیگه . یک بار رفتیم و   دو سه نفری  هموطن  بودن ولی  حتما همسر اونها رو به هموطن بودن حساب نکرد و  یا فکر کرد دچار کوری هستند ابرو  یا مشغول شنا بود چشمش نمیدید که دیگران کور هستند یا بینا . در همون سفر به علت این که هیچ آدمی مثل حسنا بانو بیکار نبود که  صبح زود و قبل از صبحانه  حاضر آماده شنا کردن باشه ، صبحها تا ملتی توی هتل از خواب بیدار نشده  بودند  میرفتیم استخر . مصیبت بلند کردن همسر از خواب ناز و راه انداختنش  هم با من بود.  صبحها خودش شنا نمیکرد و فقط به عنوان نگهبان بودگاوچران .مینشست تا من به شنا کردنم برسم . هیچ آدمی هم نبود و انصافا استخر اختصاصی هم عالمی داشت مژه.  یک بار یک خانوم و آقا  اومدن که  معلوم شد غیر از من سحر خیزان دیگری هم هستند و چون صدای همسر در نیومد که بریم ، مشخص شد مشکلی نداره و مغزش در حالت ایراد گیری و ادا در آوردن نیستهیپنوتیزم


در سفر اخیر  که  مشکلاتش اعم از بهانه گیری ، ادا در آوردن ، اینجا خوبه اونجا خوب نیست  ، حل شده بود . به بیان ساده تر بیماری عامه بالا زدن و قلنبه شدن رگ معروف  ، در همسر شفا یافته بودابرو . هر روز میتونستیم بریم استخر و ادا اصول هم  نداشته باشه و خودش هم  در شنا کردن دست کمی از ماهی یا مرغابی نداشته باشه . به احتمال قوی تمام مراجعین اون مکان رو  هم اعم از مرد و زن و پیر و جوان  جزء دسته کورها میدونست ساکت خدا بخواد هموطنی هم نبود که  نگران باشه  . در آخر ما نفهمیدیم آیا بقیه  ملیتها چشمشون نمیبینه  فقط هموطنان ما میبینند یا چیز دیگه ای هم هست ما خبر نداریم متفکر   چطور اینجا در یک مکان خانومانه  بعضی زنها بدتر از مردها هستند ولی اونجا وقتی که خودش همراه من باشه  مردها  و زنها هیچ مشکلی ندارن  ؟سوال   فقط میتونم دستهام رو بالا ببرم بگم خداوندا همه مریض ها رو شفا  عاجل عنایت بفرما خیال باطلمن که نفهمیدم چه حکمتی هست که هر وقت همسر همراه من باشه هیچ لباسی نه تو مهمونی نه بیرون نه استخر  ایراد نداره ولی وقتی تنها هستم مکان های زنانه هم ایراد داره . خدایا تو خودت شفا بده من فهمیدم یا نفهمیدم عیب نداره . آمین


لینک کامنتها

فایل کامنتها سمت راست