حسنا بانو همسر دوم

حسنا بانو همسر دوم

اینجا زندگی حسنابانو را می خوانید.
حسنا بانو همسر دوم

حسنا بانو همسر دوم

اینجا زندگی حسنابانو را می خوانید.

155 - سال نود و دو


 چیزی به تموم شدن  این سال نمونده و  مثل همیشه امسال هم مثل برق و باد گذشتمژه . شاید بهترین کاری که میشه کرد تو روزهای اخرسال این باشه که آدم یک نگاهی به همه جریانها و زندگی اش تو کل سال بندازه  و مرور کنه . من اگر بخوام خیلی کوتاه و مختصر بگم باید بگم  در یک جمع بندی از خوبیها و بدیها و تلخیها و شادیها ، نکات منفی اش بیشتر بود ابرو.

به خواهرم میگفتم که  به نظرم  نود و دو سال خوبی  نبود .  گفت حسنا مگه نود و یک برات چطور بود  ؟ نود چطور بود؟ طبق معمول این روزها که با هر کلمه ای اشکهای من هم جاری میشن ، گریه ام گرفت افسوس. گفتم آره تو راست میگی . اونها هم همینطور سالهای قبلش هم همینطور . اصلا از اون سالی که پسرک رفت  عشق و شادی هم از  دل و زندگی من رفتناراحت . مربوط به امسال نمیشه که بیخودی میگم نو و دو خوب نبود . خواهرم خیلی ناراحت شد از این که گریه کردم . گفت منظورم از وقتی بود که با همسر ازدواج کردی چرا تا  آدم هر حرفی میزنه اشک میریزی ؟ خواهرم شروع به قربون صدقه و دلداری دادن و حرف زدن  کرد و من بدون هیچ جوابی فقط گریه میکردم . تازه غصه این رو هم داشتم که چرا ناراحتش کردم چرا گریه کردم چرا این رو گفتم که با بغض و ناراحتی برام حرف بزنه  و چرا بیشتر از این نگرانشون میکنمنگران

 این روزها هر چی که هستند در کنار همه کارها و مشغله ها  و روزمره گی ها و شلوغی ها و  زندگی و .... همه چیز ، اشکهای من  هم وقت و بیوقت  سرازیر هستند و واقعا نمیدونم این دوتا چشم هستند یا ابر بهار خنثی. چند روز قبل داشتم میرفتم خونه پشت فرمون یک دفعه زدم زیر گریه . البته داشتم به یک چیزی فکر میکردم گریه ام گرفت .  همینطور تو حال خودم بودم .سلکشن آهنگ من هم که این روزها فقط شده هر چیزی که بیشتر اذیتم میکنههیپنوتیزم . سیاوش ق//می × شی  تر×دید رو میخوند  . اون قسمت هر زمستون پیش از اینکه ریشه پابندت کنه شاخه تو بردار و تمرین تبر کن با خودت . با بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت .... همینطور تو حال خودم بودم . سرم رو هم تکیه داده بودم به پشتی صندلی از حالت اشک ریختن آروم  به گریه بلند  و هق هق تبدیل شده بود .ترافیک هم که طبق معمول .سر یک چهار راهی  دیدم پلیس اشاره میکنه بزنم کنار . وقتی که اومد  کنار ماشین ، من هنوز داشتم اشکهام رو پاک میکردم و ادامه گریه ام مونده بودنگران .  گفتم چی شده ؟ گفت  من باید سوال کنم چی شده . مگه خبر ندارین رانندگی با حال روحی نامساعد خطرناکه ؟

حالا شانس ما تو  شلوغی و این همه آدم که خلاف رانندگی دارند اقای پلیس پیله کرده بود به حال روحی نامساعد منخنثی .واقعا خوش شانس که میگن من هستم چشمگفتم بیزحمت جریمه حال روحی نامساعد هر چی هست بنویسید من برم . گفت چرا با این حال پشت فرمون میشینید؟ گفتم یعنی همه این آدمها که دارن رانندگی میکنن خوشحال و خندون  و  در آرامش  هستن؟ این هم شده جزء خلافهای رانندگی؟ همه باید  دلشون خوش باشه ؟من خیلی وقتها  با همین حال روحی رانندگی کردم هیچیم هم نشده . گفت معلومه شما هیچیت نمیشه  میزنی به یه عابری موتوری  ماشینی . گفتم حالا چیکار کنم ؟یا جریمه کنید یا اصلا میخواین ماشینو بذارم اینجا  ببرید  پارکینگ خودم تاکسی بگیرم برم .

بدبختی جوابش رو هم میدادم کنترل اشکهام  دست خودم نبود هی اشکهامو پاک میکردم جواب پلیس رو میدادم ناراحت. گفت آدمهایی که سوار این ماشینا میشن غم و غصه هم دارن ؟میخواستم جریمه کنم  ولی میگذرم .با احتیاط حرکت کن  . راننده وقتی حالش خوب نیست نگه میداره یه جا گریه میکنه بعد راه میفته .

جواب ندادم و رفتم  ولی انگار منتظر همون یک جمله اش بودم که بیشتر گریه کنمچشم . اصلا اگر من رو نگه نمیداشت شاید خوب میشدم اونطوری بدتر هم شده بودم . به فکرم رسید ای کاش بهش میگفتم بله دارن غم  و غصه هم دارن شاید خیلی بیشتر هم داشته باشن . تو دلم اومد که چه روزگاری اوه . من یک زمانی با وجود همه امکانات خوبی  که خونه پدری داشتم ازدواج کردم و  تو زندگی مشترک ،یک زندگی فوق العاده معمولی داشتم . با پسرک نازنینم سوار .... میشدم و انقدر خوشحال و شاد و عاشق بودم که فکر میکردم تمام خوشبختی دنیا تو دستمه و مهم نیست چی سوار هستم . الان چی ؟  سوار .....  میشم و یک عالم غم تو دلم ناراحت. در هر حال  دستش درد نکنه که مثلا من رو نگه داشت توصیه ایمنی بکنه برعکس شد و  بیشتر گریه کردمنگران .

امسال عید هم مثل سالهای قبل فرقی نکرده . تنها هستمافسوس . همسر با بهار و برادر شوهر اول میرن مسافرت . اول میخواست سال تحویل رو باشه ولی به خاطر تاریخ بلیطها ، نشد . خوب وقتی شنیدم که نمیتونه سال تحویل باشه ناراحت شدم . چیزی نگفتم  . گفت ناراحت نشو دیگه من  این مدت همیشه پیشت بودم . گفتم من که چیزی نگفتم . گفت میگفتی بهتر بودخنثی . دلم میخواست بگم ترجیح میدادم خیلی روزها نبودی و به جاش سال تحویل رو بودی .حداقل امسال رو بودی . ولی باز هم چیزی نگفتم . به جای اون گفتم  اشتباه میکنی من اصلا  ناراحت نشدمهیپنوتیزم  . هر کی میخواد زحمت بکشه و کامنت بنویسه بگه تو خودت رفتی مسافرت و این همه وقت همسر خونه تو هست حالا که عید میخواد با بهار بره مسافرت اینطوری میکنی،  زحمت خودش رو زیاد نکنه .

من از مسافرت رفتنشون مثل همیشه خوشحال هم هستم و حق بهار  هم مسلما از مسافرت رفتن با باباش خیلی بیشتر از این حرفها  هست  و وظیفه پدری همسر هم برای دخترش  بیشتر از این حرفها . چیزی که من رو تو این  موقعیتها ناراحت میکنه انتخاب اشتباه خودم هست  برای زندگیمخنثی و نه  مسافرت رفتن یک بچه بیگناه تو این مشکلات با باباش .

این روزها به طرز عجیبی در حال اس ام اس بازی هم بودم . اون هم با خانوم اولیخنثی البته بهار هم از  این قاعده مستثنا نبود . برای من اس ام اس زد و من بیشتر از این ناراحت شدم که چرا باید تو این سن و   سال و با وجود  این که هیچ تقصیری هم نداره درگیر این مسائل باشهنگران .البته حرف بدی نزد  اصلا . من هم براش نوشتم که در این موردمامان و بابات باید تصمیم بگیرند .  صحبت هم ادامه دار نشد ولی همین باعث شد ساعتها فکر کنم و حتی گریه کنم که واقعا چرا  ناراحت. نمیدونم من مادر نیستم  و هر حرفی هم که میزنم از دیدن مادری کردن  اطرافیانم هست ، ولی اون روزها فکر میکردم من اگر مادر بودم هر مشکلی داشتم سعی میکردم خودم باهاش مواجه بشم ، مقابله کنم یا قبولش کنم یا هر کاری از دستم بر میاد بکنم . هیچ وقت راضی نمیشدم که حتی اگر مشکل من حل هم میشه به خاطرش کاری کنم بچه ام درگیر مسائلی بشه که نباید .ابرو

مسلما برای من فرقی نمیکرد و  این خود بهار بود که آسیب  میدید ( اگر حرفی که زد انجام میشد )  و من فکر میکردم  چرا باید بیشتر  از این درگیر بشه  .  به خانوم اولی که چیزی نمیتونستم بگم . وقتی همسر اس ام اس رو دید ، گفت میدونستم بهار به من گفت . توجیهش هم این بود که  مامانش بهش گفته و بهار خودش این رو نمیخواست .من هم  اون سکوت  رو شکستم و  همه  حرفهام رو زدم اوه. این که لجبازی دو تا آدم به اسم پدر و مادر دلیل نمیشه که بچه بیشتر درگیر این مسائل باشه  .  یک مقدار از درگیر شدن تو این مسائل طبیعیه و متاسفانه اجتناب ناپذیر .نمیشه یک زندگی اینطوری باشه و بچه ها اصلا انگار نه انگار ولی وقتی بیشتر از این بشه ،  از اون حالت  طبیعی بودن خارج میشه و میشه ضرر و آسیب خیلی بیشتر برای بچه .

به همسر گفتم به همون میزان که خانوم اولی مامانش هست تو هم باباش هستیخنثی . گفت من دیگه باید چیکار کنم؟ خوبه تو خودت میبینی که من هر کاری از دستم بر میاد میکنم . گفتم تو همه کار کردی همه کار میکنی ولی یک کار رو مثل این که تا حالا نتونستی انجام بدیخنثی . این که نتونستی بهش امنیت و آرامش خیال بدی که  بهار بدونه همه زندگیته  و برات از همه مهمتره . گفت تو از کجا میدونی من نتونستم این کار رو بکنم ؟ گفتم از این حرفی که زد از این پیشنهادی که کرد  از این شواهدی که معلومه . اگر تونسته بودی خیالش رو راحت کنی حتی اگر مامانش هم میگفت ، خودش متوجه میشد که نیازی به این کار نیست .افسوس

بهش گفتم فکر کردن به بهار وظیفه من نیست ربطی هم به من نداره . دایه مهربونتر از مادر هم نیستم .شماها پدر  و مادرش هستید نه من خنثی. ولی بدون هر وقتی و تو هر شرایطی هر تصمیمی که به خاطر بهار بگیری ، برای من  قابل احترامه و درک میکنم . خوشحال هم میشم که در موردت اشتباه نکردم و پدر خوبی بودی . حتی اگر اون تصمیم تموم کردن زندگی ما باشه . همسر گفت باز تو  رفتی تو وادی نصیحت و این حرفها رو زدن ؟ گفتم نه فقط خواستم بدونی که چی فکر میکنم  .چه ربطی به نصیحت داره . گفت  بسه فهمیدم چی فکر میکنی  دیگه بقیه اش رو نگو .خنثی

همون موقع با خودم فکر میکردم خوب خانوم اولی که خودش یک تنه خیلی بیشتر ازاین حرفها حریف من بود و همیشه هم  چه با روی خوش نشون دادن و خوب بودن با من و با پنبه سر بریدن و اذیت کردن ،  چه  با شمشیر از رو بستن  و همه جریان ها رو پیش آوردن  هرکاری تونست انجام دادخنثی . چه نیازی بود به استفاده از بهار و اذیت کردن بچه خودش ؟نگرانمسلما اگر بهار بخواد کاری انجام بده اول باید خودش به میزانی از ناراحتی و غم و استرس  برسه و بعد  آیا بتونه من رو ناراحت کنه و آیا نتونه خنثی . چرا خودش مستقیم  حرف نمیزنه ؟حالا درسته بعد از اون جریان دیگه نمیتونه به مامان و بابا زنگ بزنه و میدونه که تماس گرفتن یعنی یک واکنش خیلی منفی و به ضرر خودش میشه و هر وقت پیش میومد تو این مدت از زبون این و اون خبرها میرسید،  ولی چه مشکلی داره که مستقیم نمیگه ؟ابرو

برام جالب بود که گویا کائنات هم قدرت عجیبی تو جذب کردن دارن . آدم یک چیز خوب و خیری بخواد چند سال طول میکشه و گاهی هم اصلا هیچی نمیشه خنثی ولی خدا نکنه آدم یک چیزی رو اینطوری بخواد . سریع جذب میشههیپنوتیزم . یعنی من  اس ام اس های خانوم اولی رو که دیدم  قبل از این که باز کنم  داشتم میگفتم واقعا دست قدرت جذب این کائنات درد نکنه شرمنده ام کردهیپنوتیزم .

در هر حال این بار هم مثل قبل اس ام اس رو بدون جواب نگذاشتم و هر یک دونه ای که نوشت من هم براش جوابی نوشتمخنثی . نه این که دعوا کنم و یا خدای نکرده حرف بدی بزنم و توهینی بکنم  ولی بدون جواب هم نگذاشتم. حتی اگر از روی عصبانیت حرفی هم زد که درست نبود ،  باز طوری جواب دادم که متوجه باشه دیگه دوران این حرفها گذشته و  گفتنشون هم نه دردی رو دوا میکنه و نه به حال طرف مقابل فرقی داره . یک بار نوشت برو بمیر  . حرف نزدم . چند بار نوشته بود الهی بمیری . جواب نوشتم بهترین آرزویی بود که در حقم کردین .  و علاوه بر اون برای همین دو کلمه اش جواب مفصل نوشتم . توضیح دادم که این خواسته اش در واقع نفرینی به حال من نیست و دعا محسوب میشه مژه. گفتم اتفاقا من با آغوش باز از مرگ استقبال میکنم  و خوشحال میشم هر وقت که صلاح خدا هست اتفاق بیفته و اون  رو شادی و‌آرامش ابدی میدونممژه .

دیگه چیزی نگفت در این مورد . فکر میکنم به این نتیجه رسید که مثل این که خیلی خوشحال هم میشم از این حرفزبان .  در واقع  همین هم هست چون واقعا هیچ وقت و هیچ جا  از  مرگ که گریزی نیست . بالاخره چی ؟ اصلا اگر عزرائیل بدونه من چقدر با آغوش باز  ازش استقبال میکنم زود میاد سراغمنیشخند .

در هر حال . انقدر که ما این روزها اس ام اس  رد و بدل کردیم که خوش به حال مخابرات شد ابرو. همه رو هم پاک کردم که همسر نبینه .  برای خانوم اولی هم نوشتم که  همه رو پاک میکنم و من که ترجیح میدم  این کار رو بکنم شما رو نمیدونم و   اگر خیلی دوست دارید چیزی بنویسید خوشحال میشم تو این ساعتها باشه . شاخ هم رو سرم بود که خانوم اولی نظر لطفی به من کرد  دقیقا تو همون فواصل زمانی که گفته بودم ،  من رو و یا بهتر بگم روح و روان من رو  با اس ام اس هاش مورد لطف و مرحمت قرار میداد ونه وقت دیگهخنثی  .

در هر حال تو همه نوشته هاش گلایه بود و گلایه و ( حالا توهین ها رو فاکتور میگیریم ) خنثی. نمیدونم چطور بود که هر کاری خودش کرده بود من رو مقصر میدونست اصلا  طوری مینوشت که انگار من  باعث همه مسائل هستم و  نمیدونم چرا یک ذره فکر نمیکرد در هر حال خود آدمها هم در  بوجود اومدن مشکلاتشون سهمی دارندخنثی . اون هم خانوم اولی با اون همه اعتماد به نفس و رضایت دادن به زن گرفتن همسر و با اون همه حرفهایی که خودش تو خونه خودش  و یا صحبتهایی که داشتیم ،به من زد مبنی بر راضی بودن و کاری به کار هم نداشتن ابرو. حالا حرفهایی که به بابا یا بقیه زده بود رو بگیم هیچی . بعد الان هر چیزی میشه حتما من تقصیر دارم خنثی. براش خیلی نوشتم که  فکر نکنه بار این اشتباه سه جانبه همه اش به دوش من هست و یا این که من وظیفه دارم تاوان اشتباه دیگران رو هم بدم و یا این که زندگی من بازیچه دست ایشون هست که یک روز بگه باشه بیا و من راضی هستم و من خودم خواستم و یک روز هم بیاد بگه گفتم که گفتم الان اینطوری میگم و زندگی تو هم هیچ . براش نوشتم که هیچ کدوم از ما آدمها نباید فکر کنیم این قدرت رو داریم که زندگی دیگران رو بازیچه دست خودمون بکنیمنگران

خلاصه که انقدر گفتم و گفت که هر دو خسته شدیم اوه.  براش نوشتم مشکل شما من نیستم  و خیلی هم اشاره کردم به این که ظاهرا قضیه یک چیز دیگه بوده و من عقل نداشتم که نفهمیدم همون موقع که دور این پیشنهادتون رو یک خط قرمز بکشم و خیلی دیر به  به این نتیجه رسیدم . مشکل شما و زندگیتون ربطی به دیگران  نداره ظاهرا اون چیزی که همه از زندگیتون دیدن اون چیزی نبوده که واقعیت داشته . البته سر همین حرف کلی هم بد و بیراه نثارم شد ولی خوب حرفم رو زده بودمخنثی

آدم وقتی زیاد حرف میزنه خیلی چیزها رو میگه . هم من هم خانوم اولی .  من در مورد این که حق طلاق دارم اشاره کردم . نمیدونم این همه حرف چطور انتقال نداده بود . تا این مساله رو اشاره کرده بودم به بهار گفته بود و بهار هم به همسر که  حسنا به مامان اس ام اس میزنه و شنیدم حق طلاق داره خنثی. جل الخالق یعنی من فقط اس ام اس میزنم  و انگار من شروع کردم اس ام اس زدن .  اگر همه رو با هم تعریف میکرد که خوب بود . همسر هم  عصبانی بو و میخواست اس ام اس ها رو ببینه که گفتم من همه رو پاک کردم برو به بهار بگو گوشی مامانش رو بیاره اگر هست از همونجا بخون . در هر حال یک دعوای مفصل هم با همسر داشتیم سر همین حق طلاق  . البته من ساکت بودم اون دعوا کرد  خنثی میگفت چرا گفتی حق طلاق  و یک سری هم دعواش سر این بود که اصلا نباید قبول میکرده این حق رو به من بده و  گفت جنبه نداشتی بهت حق طلاق بدمآخ . معنی نداشتن جنبه هم فهمیدیدماوه . میخواستم بهش بگم که هیچی بیشتر از این  حق طلاق من رو خوشحال نکرده . بهترین کادویی بود که از  تو گرفتم چشمکحرف نزدم دیدم  بیشتر جوش میاره . 

خیلی هم زرنگ تشریف داشت که فکر کرده بود من از این داد بیدادهاش میترسم که حق طلاق رو نداشته باشم و منتظر دستورش هستم که فسخش کنم چشم. گفتم ببین این حق وقتی فسخ و باطل میشه که من مرده باشم . حالا همسر  انقدر بگه که خسته بشه . خیلی ناراحت هست  شرایط زندگی رو طوری کنه آدم اصلا یادش بره چنین حقی داره . حالا نمیدونم چطور خانوم اولی لطف نکرده بود همه حرفهای من رو دونه دونه به بهار بگه که به گوش باباش برسونه همین یکی رو گفته بود ابرو.

الان هم  شکر خدا آتش بس هست . گوش شیطون کر بازندهیعنی من یک حرفی زدم و از خانوم اولی جوابش رو خواستم که  هنوز جوابی نرسیده ابرو. حالا چه حرفی  بماند . واقعا باید برم از این حق طلاق استفاده بهینه کنم که زیاد خاک نخوره تا ببینم خانوم اولی که فکر میکنه من نباشم تمام مشکلات خودش و زندگیشون حل میشه میتونه بدون هیچ مشکلی و با خیال و وجدان آسوده  زندگی کنه ؟  واقعا تعجب میکنم از این مساله فراموشی . انگار من رفتم سراغ اینها که دیوار کوتاه تری از من پیدا نکردن اوه

انقدر مسائل دیگه هم هست که واقعا حوصله ندارم همه رو تو یک پست بنویسمافسوس . من جمله لجبازی همسر سر  مسائل دیگه و این که  واقعا دوست داشتم شرایط طوری بود که به خانوم اولی بگم اونی که برای شما مشکل پیش آورده من نیستم شما یک نگاهی به دور و بر خودت بنداز ببین اون آدمی که از طرف خودتون برای همسر خبر آورده  و یک عالمه حرف زده کی بوده خنثی. البته اون آدم رو من بیشتر از همه مقصر میدونم و فکر میکنم آدم بی اخلاقی هست و غیر قابل اطمینان و کارش هم زشت ترین کار نگران.ولی این کار رو کرده و باعث شده همسر بیشتر لجبازی کنه و حرف هم به گوشش نمیره  که اون اومد یک سری حرف بیخود زد راست و دروغش هم معلوم نیست تو چرا باور کردی . نشسته پازل رو کنار هم میچینه و گفت نه دیگه ببین همین کار رو کرد . منظورش همین بوده خنثی  . هر چند شواهد هم جور در میاد ولی من باز هم اون آدم رو آدم بی اخلاق میدونم چشم. همسر هم کار اون رو تایید نمیکنه که خبر آورده ولی کار خودش رو هم سر این مسائل و لجبازی کردن درست میدونه و میگه کار خوبی کردم که هر چی داده بودم برگردوندم سر جای اولش خنثیدر بین این هر چی داده بودم ، مسئله کاری برادر خانوم اولی هم هست متاسفانه  . اون آدم  خبر رسان مثلا میخواست کاری کنه که بهتر بشه ولی دقیقا کاری رو کرد که به ضرر شد . حالا بماند . حوصله اش بود بعدا میگم .اوه

خلاصه این که نود و دو که خوب نبودافسوس . امیدوارم نود و سه طوری نباشه که  در پایانش بگیم دریغ از پارسال .کائنات هم زحمت بکشند موارد مثبت رو برای همه ما جذب کنن که خیلی بهتر میشه .خنثی

پی نوشت: این کامنت رو دوست عزیزی که خصوصی برام مینویسه نوشته بود . ازش اجازه گرفتم این  قسمت از کامنت رو پی نوشت کنم تا همه بخونن . عزیزم ممنون ازت بغلماچ

در مورد قانون جذب اومدم که بهت بگم!! اتفاقا چند وقت پیش یه CD در موردش نگاکردم! این قانون 3 مرحله داره! اول این که بخوای! یعنی همون فکر کردن بهش یا موج زدن.. مرحله بعد که بازخورد کاینات هست و مرحله سوم هم قدم گذاشتن تو اون مسیر ..!! یعنی شما نباید ناامید یا عصبانی بشی !! پس فقققققط همیشه به اونچه که میخوای فکر کن نه اونچه که نمی خوای !! پاسخ کاینات که سرجاش هست و در نهایت به این فکر کن که داری بهش می رسی .. همه چی داره درست میشه و فکرت رو از چیزهای غیر این دور کن. مثلا کسی که بچه میخواد به این موضوع فکر میکنه و کاینات در مرحله دوم کمکش میکنن و بهش پاسخ میدن و مرحله سوم اونه که مثلا به سیسمونی فکر میکنه و نحوه بازی باهاش و یا نگاه کردن به بچه ها و تصور بچه خودش و یا حتی خرید کردن واسش!! بنابراین فقط به چیزای خوب فکر کن!! چون قدرت جذیشون هم خییییلیی بیشتره !! پس به نتیجه میرسیقلب

پی نوشت 2: سلنا جون ممنون از همه کامنتهات آدرس نداشت  اینجا تشکر میکنم . برات تو سال جدید خیر میخوام و سلامتی و شادی همراه با شوهرت و بچه ات عزیزم . مراقب خودت باش و ممنون که زحمت کشیدی برام نوشتی . تو رو خدا این روزها بیشتر استراحت کن و مراقب سلامتیت باشبغل

154 - آشپزی


اول این پست این رو بنویسم  که امسال بازارچه نوروزی محک رو از دست ندین .روز پنجشنبه و جمعه . توضیحات در اینجا

این قسمت رو در ابتدای پست اضافه میکنم . امروز که این رو مینویسم شنبه هست . داخل پست از تکتم جون  اسم بردم و این که مواردی رو از ایشون تو آشپزی یاد گرفتم و توصیه کردم که دوستان برن  و بخونند و یاد بگیرند و درست کنند . متاسفم برای آدمهایی که در این حد  مشکل شخصیتی داشتند که مزاحم وبلاگش بشند و کامنت بگذارند و حرف نامربوط بزنند . باید از همین جا بگم متاسفانه شما در بین افرادی هستید که به گفته دکتر شریعتی دچار گرسنگی فکر هستید . همان گرسنگی که گفته اند که فاجعه آن از گرسنگی نان بیشتر  هست . متاسفم برای این همه گرسنگی که در فکر خودتون دارید .متاسفم برای این فاجعه ای که در ذهن و افکار خود دارید . توجه شما رو جلب میکنم به این بیت از سعدی . بلکه پند بگیرید .

اگر این درنده خویی ز طبیعتت بمیرد         همه عمر زنده باشی  به روان آدمیت

 

با عرض شرمندگی از تاخیر. امسال دم عیدی هر چی کار هست ریخته رو سر ما  و اصلا درک نمیکنن کارمند جماعت چطور به کار اداره و وبلاگ نوشتن و خوندن و کامنت گذاشتن  با هم برسندشیطان . تازه ایمیلهام هم موندن . ای  مدیر ان و رئیسهای عزیز آگاه باشید و رسیدگی بفرمایید  فرشته. برسیم به پست آشپزی . نیشخند  توی دو بخش میشه کم کالری و کالری دار  نیشخند بینش عکس هم میذارم . البته نه برای همه موارد .با وجود این که نمیخواستم دیگه عکسی بذارم ولی خدایی پست اشپزی بدون عکس نمیشه . حالا هر کی هم میخواد  دست در گریبان داشته باشه و مشتی بر سر و سینه، مشکل خودش هست نیشخند امیدوارم یک روز فرهنگ و  سطح شعور  بعضی از  آدمها در استفاده از اینترنت انقدر بالا بره که متوجه بشند هر عکسی که عمومی هست نباید کپی کرد مژه.

این پست هم خیلی طولانی خواهد بود .

اول کم کالری . تمام اینها اختراع من نیستچشمک و از توی اینترنت و سایتهای آشپزی  خوندم و یا از اینور اونور شنیدم و بعضی وقتها هم یک تغییراتی توش دادم .

قبل از همه روشی رو یاد بدم که بیتا جون ماچ زحمت کشید و تو وبلاگش یاد داد . برای وقتهایی که فر و  ماکروفرتون پر هست . یا عادت دارید تو فر وسیله جانبی میگذارید و خالی کردنش براتون سخت هست یا هر چیزی . بیتا جون برای پخت کیک یاد داد . من با این که همیشه فر و ماکروفر رو خالی نگه میدارم از روی کنجکاوی امتحان کردم . هم کیکش عالی شد هم این که غذا عالی در میاد . به این صورت که یک عدد آجر رو میگذارید روی  گاز تا داغ بشه . بعد تابه ای که نچسب هست ( ترجیحا چدن . من با سرامیک هم امتحان کردم البته برای غذا .نه کیک)  تهش رو چرب میکنید و درش رو میگذارید و شعله رو هم کم تا گرم بشه . بعد مواد کیک رو میریزید توش  درش رو هم دمکنی میگذارید . من دستمال  گذاشتم نه از این دمکنی آماده ها . مثل برنج که دم میکنید و میگذارید روش . حواستون باشه که درز نداشته باشه که کیک پف نمیکنه .  من نیم ساعت با شعله بیشتر و سی و پنج دقیقه تقریبا با شعله کم گذاشتم برای کیک .  بستگی به گازتون داره و تجربه البتهنیشخند درش رو هم به هیچ وجه بر ندارید که کیک پف نمیکنه .  برای غذا هم که میشه درش رو برداشت .چرب کردن هم نمیخواد در خیلی از موارد .ولی دمکنی رو میخواد زبان .مرغ و ماهی به این روش خوب میشه البته باید درش رو بردارید و برگردونید . حدود یک ساعت هم وقت میبره . علاوه بر اون چون من به روش کارمندی عادت دارم همیشه چند نوع  خورش رو با هم بپزم و داشته باشم ،وقتی که ارامپز پر هست ، سر گاز هم با همین روش یک خورش یا خوراک مرغ دیگه میگذارم و اون هم کار ارامپز رو میکنه . در کل دوتا آجر دارم باهاش صفا میکنم  تو اشپزخونه و روی گاز نیشخند. رو گاز برقی هم جواب میده . امتحان کردم نیشخندحواستون باشه برای خورش اول قابلمه رو بگذارید رو شعله مستقیم.تا با شعله زیاد جوش بیاد و بعد بگذارید اون بالا . دمکنی هم نمیخواد . آب کم شعله ملایم  رو به کم . قشنگ میپزه و جا میفته . ابگوشت رو هم تو قابلمه مسی به همین روش  درست کردم عالی شد . شدیدا دنبال یک قابلمه یا همون دیگ سنگی هستم . تو شمال سنگی رو ندارن . نمیدونم تهران داره یا نه و  از کجا میشه گرفت . مامانم یک دونه داره از مشهد گرفته ولی به من نمیدهزبان حواستون باشه این روش صبر زیاد میخواد و   شعله کم و اب کم .مثل ارامپز .ولی خوشمزه میشه .  غذاهای زیر رو هم به جای فر میتونید از این روش استفاده کنید . البته  فرتون ازاد باشه که بهتره .نمونه کیک  به روش آجریچشمک

 

 اولین مورد غذایی هست که این روزها من رو تبدیل به یک عاشق کرده و نمیدونم چرا برام عادی نمیشه دست بکشم ازش . مرغ و ماهی تو فر با انواع ترشی ها خوشمزه.

من این رو با ترشی انبه شروع کردم . ترشی انبه رو از این بسته بندی ها نمیگرم و از ترشی های فله استفاده میکنم . دو نوع هم هست یکی معمولی یکی دیگه توش قارچ و  یادم رفت چی بود داره که اون رو تا حالا نگرفتم زبان. در هر حال پیاز رو حلقه میکنیم میذاریم کف ظرفمون مرغ و ماهی رو به ترشی آغشته میکنیم ( هر دو طرفش ) و میذاریم تو فر . یادتون باشه هیچی بهش اضافه نکنید چون خودش شور هست و فلفل و ادویه و همه چی داره . روش رو  هم فویل یا یک ظرف پیرکس دیگه میگذاریم و تو فر . بستگی به فر شما  داره. همون میزان که برای پختن مرغ و یا ماهی زمان میبره . همون مقدار بگذارید و بهش سر بزنید تا مطمئن بشید پخته .

این غذا تند هست حواستون باشه اگر تندی دوست ندارید استفاده نکنید . با یک تکه از مرغ و ماهی شروع کنید که اگر دوست نداشتید حروم نشه و برای بچه ها هم حواستون باشه تند هست و ندین بخورن دهانشون بسوزه  خنثی.من که عاشق بوش هستم و تندیش و طعمش .یک ذره روغن هم نیاز نداره .

من این روش رو با انواع دیگه از ترکیبات امتحان کردم نیشخند. تمر هندی ، ترشی چند میوه ( همون که اب زرشک و اب البالو توش داره و ترش هست ) . یک نوع ترشی دیگه که توش قارچ و زیتون و  چند نوع فلفل داره و اون هم تند هست  ، و با رب انار . هر کدوم به ذائقه تون نزدیک تر هست امتحان کنید . ماهی هم از ماهی کپور یا قزل آلا برای این روش استفاده میکنم . قزا آلا رو هم برش میدم  و پهنش میکنم نه درسته . البته همسر ماهی رو به این روش ادا در میاره و  میگه ماهی من رو سرخ کن ولی نمیدونم چطوره  که هم ماهی خودش رو میخوره هم یک تکه  قابل توجه  از ماهی منابله . خوب اگر دوست نداری اصلا نخور . چرا ماهی من رو  هم بدون  تعارف برمیداری میخوری؟ هیپنوتیزم . ولی برای مرغ که  شده از غذاهای محبوب من و همسر .  میخوره و ادا هم نداره .اون مرغها دست راستی ترشی انبه داره دست چپ ترشی که قارچ و زیتون و فلفل داره .مرغ نپخته اش  هست که ترشی ها  مشخص تر باشه خوشمزه

  

 

 

از اونجایی که من کم مونده این روزها ترشی جات رو با نون سر صبحانه هم بخورم . یک بار   که  برای صبحانه املت داشتیم و من میخواستم  املتم فرق کنه برای خودم گوجه فرنگی رو حلقه کردم گذاشتم کف ماهیتابه سفیده تخم مرغ رو زدم و ریختم روش یک قاشق ترشی انبه هم گذاشتم وسطش شعله کم درش رو گذاشتم  . یک کم که تخم مرغ خودش رو گرفت و گوجه هم پخت و نرم شد ، بهم زدم و گذاشتم آبش بره و شد املتی ترشی دار خوشمزهنیشخند

برای املت بدون ترشی  که من در آوردی هم نباشه ، لازم نیست روغن زیادی استفاده کنید . من نصف  کره ده گرمی ( همون 5 گرم زبان ) رو میذارم رو شعله کم آب بشه  گوجه فرنگی ها رو حلقه های باریک میچینم تو تابه .شعله کم درش بسته نمک و فلفل هم میریزم قشنگ بپزه . بعد تخم مرغ رو یا درسته یا دوست دارید بزنید،  میریزم توش تا خودش رو بگیره . نهایت خیلی دیگه بخوام کالری بهش اضافه کنم یک ورقه پنیر پیتزا میذارم روش . این کار رو هم با املت همسر میکنم که پنیر دارباشه نه مال خودمنیشخند

برای درست کردن پیاز داغ لازم نیست شما روغن به کار ببرید . من از پیازداغ آماده خوشم نمیاد میگیرم میذارم فریزر برای مواقع خیلی ضروری .ولی معمولا برای غذاهامون استفاده نمیکنم .جاهایی که نیاز نیست پیاز داغ برای تزئین غذا باشه میتونید پیاز رو با تیغه غذا ساز که حلقه میکنه یا تیغه رنده که حلقه میکنه خرد کنید بذارید تو تابه شعله رو کم کنید و حوصله داشته باشید تا کاملا آبش بره و به هم بزنید تا کمی رنگ عوض کنه و خشک بشه . خیلی علاقه دارید حتما روغن بریزید یک قاشق غذا خوری روغن تو یک تابه بزرگ در حدی که فقط چرب بشه . یا حتی  روغن کمتر . من همون رو هم نمیریزم .

 برای مایه لازانیا و ماکارانی  و پیراشکی و ....... از این قبیل، میتونید گوشت  و قارچ و فلفل دلمه ای خرد شده رو داخل همین پیاز بریزید  و مخلوط کنید و با شعله کم حوصله داشته باشید تا آبش برهزبان . خیلی روغن دار بخواین میتونید باز هم یک مقدار کمی روغن که چرب بشه فقط بریزید . من  تو این مایه نصف قاشق مربا خوری سس خردل ،  یک قاشق مربا خوری سس سالسا  میریزم . بقیه رو هم میتونید رب بزنید  و ادویه های مورد علاقه تون رو اضافه کنید . من گاهی برای تنوع یک قاشق عذا خوری سر خالی جعفری خرد شده میریزم . ابغوره یا اب نارنج و رب . نه که خیلی قرمز بشه چون دوست ندارم . مهم این هست که مواد با شعله کم و با هم قشنگ جا بیفتند و بپزند و مزه دار بشند .مژه

نوع دیگه خورش کرفس هست بدون روغن .  ریشه ساقه های کرفس رو بیزحمت در بیارید نه مثل خواهر دوم من که آدم حس میکنه  نخ  بین کرفسهاش هستابله هر  بار هم میگیم با جمله برو بابا حوصله داری یا بخور حرف نزن ، مواجه میشیم . برای این نوع خورش، من کرفس خرد شده آماده نمیگیرم چون به همه برگهاش احتیاج دارم نیشخندبه علاوه خرد شده ها به اون میزان که میخوام ورقه شده نیست .در کل من همیشه با کرفس خرد شده آماده مخالفم مگر این که مجبور باشم و وقت نداشته باشم خودم درست کنم زبان باز هم نه برای این خورش . ساقه ها رو جدا کنید و ریشه هاش رو در بیارید . برگها رو هم از ساقه جدا کنید . یعنی پاک کنید قشنگ فقط برگ باشه برگهای خیلی کلفت رو هم بیخیال بشید . بعد از شستشو و آبش  که رفت ،رو دستمال بریزد رو میز پهن کنید تا کاملا خشک بشه و اب نداشته باشه  ، برای یک دونه کرفس ، یک عدد پیاز متوسط به اضافه برگ کرفسها. پیاز و برگ کرفس رو داخل غذا ساز خرد میکنم . کاملا ریز  . بعد میریزیم تو ماهی تابه و مثل قورمه سبزی . منتها روغن نمیریزیم . ابش که رفت ،شعله کم به هم میزنیم تا حسابی خشک بشه . ساقه ها رو هم تو همون غذا ساز با تیغه ای که حلقه میکنه ، حلقه های باریک  میکنم . با سبزی مخلوط میکنم و باز هم تفت میدیم . محصول به دست اومده  باید کاملا خشک شده باشه بدون این که بسوزه  و یا ته بگیره نیشخنداگر خیلی احساس کمبود روغن میکنید باز هم یک ذره روغن کمتر از یک قاشق غذا خوری در حدی که چرب بشه . مرغ رو هم به قطعات اندازه گوشت خرد میکنیم . یا گوشت قلقلی آماده میکنیم . این خورش نباید آب زیادی داشته باشه . مرغ رو داخل ماهیتابه میریزیم بدون روغن میگردونیم تا رنگش عوض بشه زعفران دم کرده یک ذره که رنگش عوض بشه نمک و فلفل و باز هم هر ادویه ای دوست دارید سبزی رو هم میریزیم و همه رو با هم میگردونیم. من در این مرحله یک ذره نعناع خشک در حدی که عطر خوبی بگیره اضافه میکنم . نه زیاد .  آب جوش به مقدار کم . در حدی که مرغ بپزه فقط . چون اگر ریشه کرفس رو گرفته باشید قشنگ با یک بخار میپزه .  با شعله کم میذاریم که بپزه و جا بیفته .در آخر آبغوره و با اب نارنج اضافه میکنیم میشه خورش خوشمزه . اگر گوشت قلقلی بود که اول سبزی رو با نمک فلفل و ادویه و اینها مخلوط میکنیم بعد اب و بعد گوشت رو اضافه میکنیم . بهم هم نمیزنیم که آش نشه قلقلی هانیشخند فوت کوزه گری اش هم آب نارنج هست که ترش و خوشمزه میشه . و جدا کردن ساقه از برگ کرفس .اگر هم گوشت  اضافه میکنید که از قبل گوشت رو بپزید چون اینطوری کرفسها وا میره .تکتم جونماچ هم خورش کرفس رژیمی داره  میتونید بخونید .

 

 

برای خورش بادمجون . لازم نیست شما بادمجونهاتون رو توی استخری از روغن سرخ کنیدنیشخند  میتونید  پوست بگیرید  سرش رو جدا کنید تو محلول آب نمک بگذارید تا تلخی اش گرفته بشه . با دستمال خشک کنید .برشهای عمودی بدین و تو ساندویچ ساز (میکر) تا درست بشه . یا بگذارید تو فر  نهایت رو گریل تا روش برشته هم بشه . البته برای تو فر میتونید با برس روش روغن بزنید که خوشرنگ بشه . نه که یک عالمه روغن . ولی ساندویچ میکر خیلی بهتره .این روش درست کردن بادمجون رو من از تکتم جونماچ یاد گرفتم. تو وبلاگش هم رول بادمجون رژیمی رو یاد داده که تو فهرست الفبایی مطالبش هست  .این رول بادمجون  واقعا عالی میشه و شده از غذاهای مورد علاقه من . بغل

برای خورش بادمجون هم میتونید به راحتی پیاز رو به همون طریق که گفتم آماده کنید و گوشت رو توش بریزید و با ادویه هایی که دوست دارید  ( من کمی دارچین میریزم ) تفت بدین . بدون روغن  بگذارید با شعله کم و آب کم گوشت مغز پخت بشه بعد هم رب، آب نارنج یا ابغوره  اضافه کنید و بادمجونها رو هم توش بچینید تا قشنگ جا بیفته .نیشخند با مرغ و غوره و گوجه فرنگی  هم که میتونید یک مرغ و بادمجون عالی و خوش آب رو رنگ درست کنید  که  چربی هم نداشته باشه نیشخند

همین کار رو برای کدو هم میتونید انجام بدید و خورش کدو درست کنید .  حتی من خورش قیمه هم بدون روغن و با همین روشها درست کردم عالی شد . باز هم فوت کوزه گری اش آب نارنج بودنیشخند اب کم ریختن و جا افتادن خورش هم که جای خود دارد .

به همین ترتیب مرغ ترش هم عالی میشه و نیازی به سرخ کردن سبزیها نیست . در کل هر خورشی رو میشه بدون روغن هم درست کرد  که خوشمزه هم بشه چشمک

البته من همه  این روشها رو برای مهمون به کار نمیبرم و هر وقت مهمون داشته باشم قشنگ سرخ شده و پر کالری تحویلشون میدم نیشخند

یکی دیگه از مواردی که غذا حساب نمیشه و شور محسوب میشه و تکتم جونماچ زحمت کشید و یاد داد . سالاد شور هست که هر چی ازش بگم کم گفتم . من درستش کردم و جا داره همین جا هم دوباره ازش تشکر کنم برای یاد دادن  این سالاد شوربغل. دستورش تو وبلاگ خودش هست باز هم تو فهرست پیدا  میکنید .مژه

 

 

مورد دیگه درست کردن همبرگر هستخوشمزه .  من همبرگر های آماده رو حتی این مدلهای جدید که  به اصطلاح تازه هست و ادویه دار و  تمام گوشت ،خیلی  دوست ندارم . چه گریل شده رو و چه  سرخ شده اش رو . همه رو امتحان کردم و فکر میکنم برای وقتی خوب هست که آدم عجله داره  و فرصت نداره خودش درست کنه .یا اصلا همبرگر آماده میخواد بره بیرون بخوره و هر چی سس و روغن  هم بود بخوره کالری رسانی کنه نیشخند

برای درست کردن همبرگر میتونید از مرغ  یا گوشت چرخ کرده یا مخلوطی از هردو استفاده کنید .البته حتما حواستون هست که گوشتتون هم کم چرب باشه  و برای این کار ترجیحا  گوشت گوساله .  من گوشت ، پیاز، جوز هندی  ، فلفل سیاه پودر نشده ،چاشنی همبرگر و کتلت ،یک قاشق آرد سوخاری . نون بربری خیس شده ( بله درست میخونید نیشخند) یعنی نه که بگذارید توی آب وا بره در حدی که زیر شیر آب بگیرید خیس بخوره تو چرخ گوشت مشکل ایحاد نکنه ، میزانش هم بستگی به موادتون داره  اندازه یک کف دست . یعنی مچ تا نوک انگشتنیشخند اگر ادویه دیگه ای دوست دارید اضافه کنید.حواستون باشه نمک رو مرحله آخر اضافه کنید چون چاشنی همبرگر خودش نمک هم داره  . اینها رو قاطی میکنم و چرخ میکنم . سه بار این مخلوط رو چرخ میکنم . اگر حوصله داشته باشم تا چهار بار . میشه یک مخلوط نرم و تو دل برو نیشخندکه در عین حال موقع درست کردن وا نمیره .

برای طبخ  هم  داخل ماهی تابه ،آب و کره ( یک کره ده گرمی میریزم من ) میگذاریم جوش بیاد و کره هم آب بشه . همبرگرها رو میذاریم توش تا هم مغز پخت بشه هم وقتی ابش رفت با همون میزان کره  طلایی بشه .بسیار خوش طعم و عطر میشه . شعله هم بعد تموم شدن آب ،کم باشه . قبلش هم متوسط .  اینها که میبینید هر کدوم کوچیک هست برای نون لقمه ایزبان .به نظر میاد  کره اش زیاد هست ولی تو آب مخلوط شده اینطوری هست و در واقع زیاد نیست .  میتونید بزرگتر هم درست کنیدخوشمزه  یا باریک تر .موقع ساندویچ درست کردن تا داغ هست میتونید یک ورقه پنیر هم روش بگذارید .

 

من این مواد رو درست میکنم  بعد کف سینی رو نایلون فریزر میذارم همبرگرها رو فرم میدم میچینم توش دوباره یک کیسه فریزر دیگه ( قیچی خورده باز شده نه دولا )  و دوباره یک سری همبرگر . با سینی میذارم تو فریزر . یخ که زد برمیدارم  و بسته بسته میکنم میذارم فریزر آماده باشه . وقتی در میاریم  یخ زده  میذارم تو آب و کره در حال جوش( اب کم باشه ها )  و اول هم شعله رو زیاد میکنم تا یک طرفش که خودش رو گرفت بعد کمتر میکنم . این کار رو با  مقدار کم انجام بدید تا اوستا بشید یک دفعه یک عالم مواد رو حروم نکنید بگید حسنا گفت نیشخند برای شامی هم  همین کار رو میکنم اون رو تو قسمت پر کالری ها میگم .

از دیگر مواردی  که میشه درست کرد بورک  هست با خمیر یوفکا نیشخند. مایه رو مثل مایه  ماکارانی لازانیا  درست میکنم بدون چربی .  کف سینی فر رو چرب میکنیم با برس. یک لایه خمیر یوفکا روی اون رو  مخلوط تخم مرغ و ماست و نمک و فلفل و کمی زعفران زده شده  میریزیم . این رو هم با برس نه این که یک کیلو مواد بین لایه هازبان . سه لایه خمیر و   با برس مواد ، بعد مایه گوشتی اگر دوست دارید پنیر پیتزا هم بریزید اگر نه که بدون اون . دوباره سه لایه خمیر . لایه اخر رو با برس زرده تخم مرغ میزنیم و روی اون رو کنجد میپاشیم و میذاریم تو فر تا طلایی بشه . من معمولا زرده سفیده رو جدا میکنم از همون زرده تخم مرغ نصفش رو برای روش نگه میدارم  بقیه رو تو ماست میزنم . من با یک دونه تخم مرغ و دو تا قاشق سر خالی ماست سفت ( چکیده نه سفت )  درست میکنم بین لایه ها در حدی که به هم بچسبه مواد میخواد .بعد هم برش میدیم. حیف که عکسش رو ندارم  نیشخند

یا همین مواد رو میریزیم روی خمیر یوفکا و رول میکنیم وبا برس روش  رو زرده تخم مرغ( دیگه چاره نیست بدون زرده نمیشه )‌بزنید و کنجد بریزید بذارید تو فرنیشخند  تا زوش طلایی بشه نیشخند برای درست کردن انواع و اقسام غذاها و شیرینی ها  با خمیر یوفکا ، رویا جونماچ زحمت کشیده و تو وبلاگش نوشته . برید بخونید و هر کدوم رو خواستید درست کنید.

برای درست کردن کوکو سیب زمینی یا کوکو سبزی هم میشه کم کالری اش کرد چشمک. اینطور که سیب زمینی رو میپزیم و رنده میکنیم ( ریز ) یا تو غذا ساز پوره میکنیم .  یک پیاز کوچولو رنده شده . نمک فلفل یا هر ادویه ای دوست دارید . سفیده تخم مرغ . دوست داشتید یک قاشق چاشنی همبرگر کتلت هم بریزید .ورز بدین . مایه کوکو آماده میشه . به جای  سرخ کردن، تو یک ظرف پیرکس کوچیک  یا سرامیک یا اصلا هر ظرفی دوست دارید ، ( چاره ای نیست که کف ظرف رو با برس چرب کنید  میتونید روغن زیتون بزنید یا روغن کنجد یا هسته انگور ) مواد رو پهن میکنید میگذاریم تو فر تا مثل کیک بپزه . اگر دوست داشتید  روش طلایی بشه یک کم گریل هم روشن کنید .

برای کوکو سبزی هم همینطور سبزی و سفیده تخم مرغ و نمک فلفل و ... هر چی تو کوکو سبزی میریزید . من یک جا خوندم نوشته بود زرشک بریزیم و  یاد گرفتم .معمولا یک کم زرشک قاطی میکنم خوشگل میشه و  خوشمزه .  میگذارید تو فر نیشخند 

من تا مجبور نباشم از زرده تخم مرغ تو غذاها استفاده نمیکنم .  حتی تو شامی و کتلت هم نهایت یک دونه زرده باشه  . زرده ها رو میتونید جدا کنید و برای مو یا پوستتون ماسک درست کنید . هر روز که کار تخم مرغی ندارید . هر وقت هم داشتید ماسک هم درست کنیدنیشخند

از موارد دیگه هم که من امتحان کردم و حیف که عکس نگرفتم نیشخند کالباس بود به روش خانگی تو بخار پز هم آماده میشه . دستورش تو اینترنت فراوان هست چشمک یاد آوری از من خوندن و درست کردن از شما . خودم هم یادم باشه دوباره درست کنم . واقعا خوشمزه شد من که خیلی دوست داشتم . اصلا آدم اینها رو خودش سالم و با مواد خودش درست کنه یک کیف دیگه داره نیشخند و یک تنوع عالی میشه . البته من کالری این رو نمیدونم فقط میدونم دوستش دارم خوشمزه

 تو وبلاگ رویا جونماچ دستور انواع و اقسام دیپ های خوشمزه هست . هم پر کالری و هم از نوع کم کالری . توصیه میکنم از دست ندید و حتما بخونید و درست کنیدنیشخند به نظر من که همیشه دیپ درست کنید . هم سالم هست و هم این که میشه با کرفس و خیار و هویج و......  از این قبیل خورد . سالم و خوشمزه چشمک

درست کردن سالادهای خوشمزه و متنوع رو هیچوقت فراموش نکنید مژه. یک سالاد خوشمزه اصلا نیازی به سس نداره و با طعم دهنده ها و ابلیمو یا اب نارنج یا بالزامیک  یا هر نوع ترشی و  یک قاشق مربا خوری یا غذا خوری روعن زیتون  ( بسته به کم و زیاد بودن سالاد داره ) میتونه بهترین طعم رو داشته باشه نیشخند در خیلی از موارد میتونه یک وعده غذای کم کالری و خیلی خوشمزه باشه . اگر تو درست کردن سالادهای متنوع و خوشمزه تنبل هستید از الان یادتون باشه که درست کنیدچشمک

یک نمونه خیلی ساده از این سالاد بین خیلی از نمونه ها ، شامل گل کلم  تخم مرغ پخته  ( البته من زرده اش رو میندازم و سفیده میریزم  )، سیب زمینی ، کاهو ، خیار شور یا خیار ،یک قاشق جوانه گندم . چشمک حالا شما ببینید چقدر از این سالادها هست و چقدر میتونه متنوع باشه و خوشمزه و سالم و کم کالری

از درست کردن سوپ ها با طعم های مختلف و کم کالری اصلا غافل نشید . سوپ های آماده رو استفاده نکنید . واقعا درست کردن یک سوپ خوشمزه و سالم  کاری نداره و وقتی از شما نمیگیره مژهتوصیه میکنم همیشه جعفری خرد کرده تو فریزر داشته باشیدنیشخند که برای سوپ خیلی کاربرد داره .

در آخر یک نوع سوپ رو مینویسم که خودم هم از توی اینترنت پیدا کردم و درست کردم و خوردم و نتیجه اش عالی بود چشمک چربی سوز هست به این صورت که هر چه بیشتر بخورید خاصیتش بیشتر هم هست نیشخند

موادش پیاز، کرفس، گل کلم ، گوجه فرنگی، کدوسبز ، هویج و  فلفل دلمه ای سبز. امیدوارم موردی رو یادم نرفته باشه . من توش اسفناج هم ریختم . نه برای خاصیت چون زیاد پخته میشه و در واقع اسفناجها بخار پز نیست . برای رنگ و روش نیشخند

اینها رو شستم گذاشتم آبش بره با همون تیغه غذا ساز که حلقه میکنه، حلقه کردم که کاملا حلقه های باریک بشه . آب رو جوش میاریم . اگر خیلی دوست دارید طعم داشته باشه  میتونید به جای آب  آب مرغی که چربی اش رو گرفتید، استفاده کنید . یا توی آب یک دونه عصاره مرغ بندازید یا عصاره سبزیجات . در هر حال . آب که جوش اومد، مواد رو میریزیم توش تا بپزه و بشه یک سوپ خوشمزه . اگر کاملا حلقه ای باشه  هم زود میپزه هم خوشمزه میشه هم خوردنش راحت تر زبانمن فلفل  سیاه  زیاد اضافه کردم چون دوست دارم شما میتونید کمتر بریزید و  نمکش رو هم اندازه ای که دوست دارید . این رو درست میکنید و تو یخچال هست . به مدت یک هفته فقط همین رو  بخوریدنیشخند هر وقت گرسنه شدید از همین بخورید . حواستون باشه بیشتر از یک هفته این کار و نکنید . حواستون باشه اگر مشکل خاصی دارید با دکتر مشورت کنید . و باز هم حواستون باشه اگر افت فشار یا قند خون میگیرید مراعات کنید و باز هم با دکتر مشورت کنید . من که هیچکدوم از این موارد رو نداشتم یک هفته هم خوردم و نتیجه اش به طرز چشمگیری در سایز و وزن موثر بودنیشخند

برای بقیه اش بریم ادامه مطلب . خیلی طولانی شد نیشخند

عکسهای پرشین بلاگ لود نمیشه . دوباره از یک جا دیگه آّپلود کردم . اینها رو میذارم پرشین که درست شد دوباره قبلی ها  برمیگرده سر جاشزبان

 

.....       

....

....

....

....

....

....

 


کالری دار ها چشمک

البته ژله تا اونجایی که من میدونم کالری زیادی نداره . از این ژله های خوشگل میتونید برای خودتون یا مهمونی ها درست کنید . من  دو مدلش رو درست کردم عالی بود و خودم که خیلی دوستش دارم .نیشخند برای در آوردن این رنگ خوشگل هم دو سوم  لیوان آب و یک سوم  لیوان شیر و ژله رو مخلوط میکنیم میگذاریم رو گاز و مرتب بهم میزنیم  تا بجوشه و مخلوط بشه آماده که شد دو تا قطعه یخ میندازیم توش به هم میزنیم .کف روش رو برمیداریم . کمی که سرد شد میریزیم تو ظرف  و وقتی بست قالب میزنیم . ژله پایه اش هم آلوئه ورا هست . اون رو هم آب و ژله رو مخلوط میکنیم . هر میزانی هست یک لیوان از ابش رو ( در کل مایع ) کمتر میریزیم . جوش که اومد برمیداریم یخ میندازیم  کف روش رو میگیریم .ژله شفاف میشه و تیرگی نداره .چشمک مدل گل و  مدل قلبی زبان میتونه مخلوطی از مدلها هم باشه .اولی رو برنگردوندم و تو همون ظرف بود . دومی رو برگردوندم .

 

 

 

 

 

این یکی هم چند رنگ هست روش هم نارنگی زبان

 

درست کردن ژله سورپرایز هم از دست ندین . دستورهاش و مدلهای خوشگل و مختلفش تو اینترنت هست چشمکاین ساده ترینش هست  که من درست کردم

 

این باقلوا رو من بصورت رولی و با  خمیر یوفکا درست میکنم عالی میشه . میتونید رول هم نکنید . در هر حال طعمش عالی هست خوشمزه دستورش هم که ساده دو لایه خمیر ( از نوع ایرانی نباشه سه لایه چون نازک تر هست ) بین هر لایه خمیر رو با برس کره آب شده  میزنیم . مواد رو روش پهن میکنیم . رول میکنیم و داخل فر میگذاریم تا طلایی بشه . بعد هم که در اوردیم شیره اش رو میریزیم و کمی که خنک شد برش میدیم  . اگر رول نمیخواین که  بین لایه ها مواد  رو میریزید  و بعد شیره رو میریزید و سرد تر شد برش میدینچشمک عکسش خوشگل نشده تاره

 

 

از نظر من پیراشکی کرم داری که آدم خودش درست کنه یک لطف دیگه ای داره نیشخند دستورش که تو اینترنت فراوان هست . من وقتی خمیر رو قالب میزنم ، به میزان لازم  از کرم رو داخلش میریزم سرش رو به این صورت  حالت میدم و سرخ میکنم . اون مدلی نمیکنم که اول سرخ کنم و بعد برش بدم کرم بریزم . اینطوری خیلی خوشگل تر میشه چشمکاکثرا هم مواقعی درست میکنم که خواهر زاده هام باشند . چه اینجا چه شمال .چون دوستدار پیراشکی های خاله هستند و من هم که جونم هست و اونهاقلب .  همسر هم هنوز در حسادت مونده  و بیان فرموده که نشده   برای من اختصاصی درست کنی نیشخند حسود هم هرگز نیاسودشیطان

 

 

 

تیرامیسو هم که جای خود داره و عشقش در قلب من  ماندگارنیشخندخوشمزه این یکی رو اختصاصی برای خودم  و همسر هم درست میکنم  و فقط مختص  وقتهایی نیست که خواهر زاده ها هم حضور دارند چشمک از کم کالری به کجا رسیدیم . این قسمتها ، قسمت دنیا دو روز هست پس بخور کیفش رو ببر ، حساب میشهخنده  . من دوست دارم همیشه  تیرامیسو رو برگردونم و روش رو  هم از کرمش بزنم  . اگر کرمهاتون خوب  در نمیاد میتونید از پودر های آماده اش استفاده کنید . البته با چند بار تمرین، کرم خودتون خیلی بهتر میشه . امتحان کنید . ولی من محض احتیاط همیشه پودرش رو هم تو خونه دارم که یک موقع هوس کردم مواد لازم رو نداشتم نا کام نمونمنیشخند دومی مثلا میخواستم تزئین کنم حوصله مدل دادن نداشتم خامه زده شده رو با رنگ خوراکی قاطی کردم و با قاشق ریختم به جای ماسورهابله

 

 

 

 

امسال دست به درست کردن مربا شدم و این مربا به محصول من هست . یک دونه هل هم گذاشتم بدونید خوش عطر هم هستابله .و کمپوت گلابی دستپخت همسرنیشخند

 

 

ته دیگ سیب زمینی قالب زده شده  هم خوشگل میشه من که دوست دارم زبانو تزئین ماست و خیار  این مدلی بدون این که خیار رو با ماست مخلوط کنیم هم خوب میشه من اکثرا این مدلی میکنم . البته اینجا نعنا وسطش خوب گرد نشده نیشخند

 

 

 

از قالب زدن کتلت هم غافل نشیدنیشخندهمینطور این ایده که من تو اینترنت عکسهاش رو با کوکو سبزی و تخم مرغ دیدم . خودم املت گذاشتم . نیمرو داخل نون رو هم درست کردم ولی کوکو سبزی رو تا حالا نه زبان

 

 

و اما شامیچشمک . 

 روشی که خودم درست میکنم رو مینویسم . لپه پخته شده ، گوشت چرخ کرده ،پیاز، سیب زمینی پخته شده ( یک دونه متوسط) ، نون بربری خیس شده نیشخند آرد سوخاری یک قاشق غذا خوری سرخالی ، چاشنی همبرگر و کتلت ، فلفل و نمک  و زرد چوبه ،گردو ، یک عدد سوسیس متوسط نیشخند  البته اینها بسته به میزان موادتون هست . من معمولا زیاد درست میکنم برای ذخیره سازی و اندازه یک وعده درست نمیکنم .  همه اینها رو مخلوط میکنم و سه بار تو چرخ گوشت چرخ میکنم . باز هم یک مایه نرم و تو دل برو میشه نیشخند تخم مرغها رو ( بسته به مواد ) میریزم . بیشتر سفیده و یک دونه زرده . و مواد رو کاملا ورز میدیم . باید توجه داشت که طبیعی هست هر چه میزان گوشتش بیشتر باشه خوشمزه تر میشه و گوشت گوسفند هم باشه بهتر . فوت کوزه گری اش چرخ کردن هست .چشمک

اگر دوست دارید میتونید سبزی هم داخلش بریزید . سبزیتون باید کاملا ابش گرفته شده باشه و چرخ بشه . باز هم ابش رو بگیرید و داخلش بریزید . من معمولا مواد رو که آماده میکنم یک قسمتش رو برمیدارم و با سبزی مخلوط میکنم و اون رو تازه تازه درست میکنم . تو فریزر نمیذارم . مژه  بقیه رو هم طبق همون روشی که برای همبرگر گفتم  میذارم فریزر و یخ زده که شد بسته بندی میکنم . وقتی در میاریم با همون یخ تو روغن داغ ( نه زیاد داغ که یک دفعه بپره ) میندازیم  خودش رو که گرفت شعله اش رو ملایم میکنیم و طبق معمول سرخ میکنیم . اگر هم سرخ شده و سرد شده داخل  فریزر میگذارید دیگه زیاد نگه  ندارید و زود مصرف کنید . تو فر به راحتی گرم میشه . تو همون ظرفی که میخواین سرو بشه گرم کنید زبان حواستون باشه موادتون شل نباشه . تخم مرغ زیاد نریزید . اگر در درست کردن شامی مهارت ندارید تو موادتون آرد نخودچی بریزید ( کاری که من  هیچ وقت نمیکنم )  که وا نره .

 

 

 

درست کردن کوفته رو قبلا نوشته بودم . برای اونها که یادشون رفته همون رو دوباره  برداشتم کپی کردم اینجا . نیشخند همونطور که میبینید .  اینجا موقع حرکت دادن کوفته ها بعضی هاش لب پرخنده(انگار ظرف شکستنی باشه )  شد . با سسش پوشش دادم نیشخند

من این رو طبق روشی که مریم جون یاد داده میگم. اول از گوشت چرخ کرده  که باید بدون چربی باشه . مخلوط گوسفند و گوساله .  سه بار باید چرخ بشه تا حسابی حالت چسبناک پیدا کنه .مریم جون تا چهار بار هم چرخ میکنه .  لپه کاملا پخته شده که  توی ورز دادن له بشه . برنج هم ایرانی باشه برنج های هندی نباشه که جون به جونشون بکنی  همون هستند  . برنج هم نیم پز تقریبا و ابکش شده .سبزی رو مریم جون مرزه و ترخون و گشنیز میزنه . سبزی باید قبل از خرد کردن کاملا خشک باشه و اب نداشته باشه .با غذا ساز خرد بشه بهتره . دو تا تخم مرغ . اگر حوصله ورز دادن ندارید آرد نخودچی( مریم جون به هیچ عنوان نمیریزه و میگه مزه اش رو خراب میکنه ) یک عدد پیاز رنده شده که اب پیاز  رو میگیریم و داخل مواد نمیریزیم .  نمک و فلفل و زرد چوبه. مریم جون فلفل رو کمتر میزنه و کمی ادویه کاری اضافه میکنه .

همه اینها رو با هم مخلوط میکنیم و حسابی ورز میدیم . مریم جون یک مقدار با دست ورز میده و مخلوط که شد میریزه توی غذا ساز اون تیغه که برای ورز دادن خمیر کیک یا نون  هست . میذاره حسابی ورز داده بشه و چسبنده بشه .

یک گلوله از مواد برمیداریم توی دست پهن میکنیم بینش گردو ، آلو ، زرشک و پیاز داغ میریزیم ( مریم جون تخم مرغ اب پز نمیریزه دوست داشتید تخم مرغ رو بپزید و  حلقه کنید وسط هر کدوم یک  حلقه بذارید )  بعد میبندیم و گرد میکنیم .حسابی باید گرد و بدون منفذ و ترک خوردگی باشه . توپ قلقلی درست و حسابی بسازیدنیشخند هر اندازه که دوست دارید . تازه کار هستید اندازه  کوفته ها رو کوچکتر بردارید .

برای سس . پیاز داغ ،  چند تا آلو ، مقداری  زرشک  . نمک . فلفل .( اگر ادویه دوست  دارید ادویه ها ای که مطابق با ذائقه تون هست میتونید بریزید .)بسته به میزان  کوفته ها یک یا دو عدد چوب دارچین  و  رب .با هم یک تفت میدیم . روغن خیلی کم . چرب نباشه . روغن پیاز داغ  قبلا گرفته شده باشه .پیاز داغ آماده استفاده میکنید هم باز کمی روغن بریزد .  (زیاد چرب نشه یک وجب روش روغن بیاد ) اب میریزیم تا جوش بیاد. زیرش رو کم میکنیم  . کوفته ها رو دونه دونه داخلش میذاریم . با فاصله .که پخته شد جا داشته باشه . اگر قابلمه کوچیک  هست  باید توی دو تا قابلمه باشه  .  میزان آب به اندازه باشه که  دو سوم کوفته رو بپوشونه .   آب که با کوفته ها جوش اومد  درش رو میذاریم تا بپزه .حرارتش هم نه خیلی کم که اصلا نپزه و نه زیاد که آبش تموم بشه . ریز ریز بجوشه و بپزه  و ابش غلیظ بشه . اگر دوست دارید ترشی اضافه کنید در مرحله آخر باشه که دو سه تا قل بخوره بردارید . زیاد هم ترش نکنید . مریم جون که یک قاشق غذا خوری آب نارنج میریزه فقط برای  خالی نبودن عریضهنیشخند . شما ترش  دوست دارید بنا به ذائقه خودتون بریزید یا اصلا نریزید . برای کشیدن کوفته ها در ظرف هم باید حواستون باشه که  وا نرن . اگر بار اولتون هست با مواد کم  امتحان کنید .

میزان گوشت باید  خیلی بیشتر از میزان برنج و لپه باشه . میزان برنج و لپه باید برابر باشه و سبزی هم چند تا قاشق باید بریزید و به هم بزنید چشمی ببینید که زیاد پر سبزی نشه . سبزی برای معطر شدن باشه و طعم دادن نه این که تبدیل به کوفته سبزی بشه .

 

 

 

 

 

 و اما برای فسنجون خوشمزه برای داشتن فسنجون خوشمزه هم فوت کوزه گری اش این هست که گردو ها تا چهار بار با چرخ گوشت چرخ بشن . یک قاشق  غذا خوری  هم کنجد به گردوها از همون اول اضافه بشه . البته اگر میزان زیاد هست کنجد هم میتونه بیشتر بشه ولی دیگه خیلی زیاد نریزید چون کف میکنه موقع پختننیشخند وقتی حسابی چرخ کردیم با اب مخلوط کرده و میگذاریم رو شعله زیاد تا جوش بیاد ، شعله اش رو  کم میکنیم یک نیم ساعتی بجوشه بعد مرغها رو داخلش میندازیم  تا مرغها بپزه و فسنجون هم روغن بندازه و  جا بیفته . به هیچ وجه آبش زیاد نباشه . من عادت دارم تو آرامپز درست میکنم . اول رو گاز جوش بیاد بعد میریزم تو ارامپز و صبر میکنم مرغ رو دیرتر اضافه میکنم . دلیلش هم این هست که گردو وقت لازم داره تا روغن پس بده و مرغ زودتر میپزه نیشخند اگر با  ماهیچه درست کنید یا گوشت  که  باز هم خوشمزه میشه . توجه داشته باشید زمان زیادی رو لازم داره تا ماهیچه حسابی بپزه و نرم بشه .مژه رب انار رو بعد از این که مرغ نیم پز( رو به پختن ) شد میریزیم . اگر ملس دوست دارید شکر رو هم هر میزانی دوست دارید همون موقع اضافه کنید و اگر ترش که هیچی . به علاوه بعد از این که رب انار کمی جوشید، یک قاشق مربا خوری رب گوجه اضافه میکنید که خوشرنگش میکنه . نمکش رو هم در اخر اندازه کنید . با توجه به این که ربها نمک دارند . این عکس رو این بار که مامان  درست میکرد گرفتم و یادم رفت که از آماده اش هم عکس بگیرم . نیشخند روغنش هم روغن پس داده شده کنجد و گردو هست .جا بیفته خیلی خوشرنگ تر میشه .

 

در حال حاضر من شرمنده کالری رسانی شدم که  نوشته های کالری دار پر و پیمون تر بودخنده

در هر حال نوش جان . توصیه آخر . ورزش  رو فراموش نکنیدنیشخند

.....

.....

....

.....

....

...

.....

...

...

...

....

....

.....

....

...

....

....

.......

....

....

....

....

....

.....

....

....

 

 ....

153 - روزمره


طبق معمول اومدن مامان و بابا و خواهرم برای من روزهایی رو  پر از خوشحالی و شوق و ذوق رقم زدقلب. تا تونستم در کنار مامان و بابا و خواهرم و بیشتر از اون خواهرزاده ها کیف کردمبغل . دلم میخواست  طوری میشد که میتونستم مرخصی بگیرم سر کار هم نرم ولی نشد . با همه اینها خیلی خوب بود و خوش گذشت .  همسر که عقیده داره من هر وقت خانواده ام رو میبینم زیادی لوس میشم  ولی خودم که فکر میکنم بهتر بود نزدیکشون باشم هر روز ببینمشوننیشخند خواهرم که رفت زیاد غصه نخوردم چون مامان و بابا بودن .ولی مامان و بابا که رفتند من بصورت مفصل مراسم گریه کردن و آه کشیدن و غصه خوردن و به عبارت ساده تر بچه ننه بازی معروف رو به جا آوردم ابله دست خودم نبود خوب . وقتی میان و میرن  جای خالیشون بد جور اذیت میکنه .

همسر هم اون شب نبود . با بهار خونه مامانش بود و من بیشتر تونستم مراسم بچه ننه بودن و غصه خوردن  رو به جا بیارماوه

پدر شوهر که عمل کرده بود مامان و بابا تماس گرفتند و احوالپرسی کردند . تهران اومدن هم بابا  تماس گرفت و رفت دیدن پدر شوهر . تنها رفت و مامانم نرفت . یعنی دوست نداشت برهخنثی . شاید هم تقصیر من  هست که این مدت هر چی میشه به مامانم میگم  که این رو گفتند و اون رو گفتند و مامان هم دلخوریش رو اینطوری بروز میدهابرو . در هر حال همسر  گله داشت چرا مامانت نرفت . گفتم مامانم دوست نداشت بره .من هم جای مامانم بودم نمیرفتم تازه بدم هم نمیومد به بابا هم بگم که نره  .تو هم  اگر گله ای داری به خود مامان  بگو  چرا دیدن بابات نرفتهبازنده .من مثل تو نیستم که میگی به من بگو  . من خوشحال میشم اگر هر گله و مشکل و صحبتی داری مستقیم به خود مامان و بابا بگی .  همسر هم بس کرد و دیگه نه به من گله ای کرد نه به مامان گفت .واقعا فکر میکنه ما حوصله داریم و اعصاب اضافی. همه چیز خوبه فقط مشکل عیادت مامان و بابا از پدر شوهر هست چشم 

دیروز تو اداره حالم اصلا خوب نبوداوه . بیحالی و سردرد و حالت تهوع انقدر اذیتم کرده بود که دوست داشتم  فقط  استراحت کنم   و نمیشد . کلی  کار سرم ریخته بود . هیچی هم نتونسته بودم بخورم  . در اصل چیزی تو معده ام نمونده بود افسوس.  از شانس بسیار خوب قرار بود  بریم خونه مادر شوهر .  به همسر زنگ زدم اگر میشه  نریم و حالم خوب نیست . انگار چی گفته باشم .گفت نخیر نمیشه تا حرف خونه مامانم شد تو مریض شدی و حالت خوب نیست و جون نداری .نکنه از شوق خونه مامانم اینا اینطوری شدی خنثی انگار دست من بود که مریض شدم .خوبه خودش هم میدونه خونه مامانش اینها شوق داره ذوق داره آدم نرفته انرژی منفی میگیره منتظر گفتم مثل این که تو حالت از من بدتره  و خداحافظی کردم .

دوباره  زنگ زدم گفتم حداقل  من برم خونه تو هم بیا با هم بریم . گفت نه من دیرتر میرسم. بری خونه برگردی  تو ترافیک میمونی   .البته من از صبح لباسم رو برداشته بودم که مستقیم برم و  اونجا عوض کنم ولی ترجیح میدادم که برم خونه و دیرتر برم . در هر حال از اداره رفتم  و وقتی هم رسیدم به همسر زنگ زدم دیدم هنوز نرسیده اوه. گفتم پس من هم زنگ نمیزنم نمیرم تو . اینجا هم جای پارک نیست . میرم خیابون بالایی پارک  میکنم تو ماشین هستم تا تو بیای بازنده. غر زد که چرا . گفتم هر چی بگی که تا تو نرسی من نمیرم حوصله ندارم . زودتر بیا . همسر هم رو دنده لج بود گفت راستی میگی بری بالا میخورنت . من هم جوابش رو ندادمچشم خداحافظی کردم   . فکر هم کردم تنهایی برم چون اینطوری نی نی خانوم رو بیشتر میدیدم .ولی دیدم حال و حوصله ندارم و تنها نر م بهتره .در هر حال صندلی رو خوابوندم و  دراز کشیدم و  خوابم برد  تا همسر  تماس گرفت که جلوی در خونه هست .

تا برم و برم تو پارکینگ و بریم  بالا هم انقدر غر زد خودش رو کشت آخ. انقدر حالم بد بود حوصله نداشتم یک کلمه حرف بزنم  .  خوبه خودش هم دید جون  ندارم . رفتیم و  سلام علیک کردیم  و تا من  برم لباس عوض کنم ، دیدم مثل این که از رنگ رخساره من سر درون رو فهمیده . برام چایی نبات  آورد . مامانش هم که غر زدن همسر رو ندیده بود فقط چایی نبات درست کردنش رو برای من و این که گفت حسنا حالش خوب نیست رو دید .افکار مادر شوهرانه به مغزش هجوم آورده بود بهانه میگرفت هیپنوتیزم  .

حالا  تا اون موقع نمیتونستم هیچی بخورم . تو اداره هم چایی خورده بودم و فایده نداشت .اون چایی نبات به معده ام سازگار شد  یک دفعه نیشخند  برادر شوهر برای سر دردم مسکن هم آورد . دیدم بهم ساخته یک دونه شیرینی هم خوردم.  برادر شوهر سیب پوست  گرفته بود تعارف کرد یک تکه سیب هم برداشتم  خوردم . بعد دیدم معده ام خیلی سر سازگاری داره یک دونه موز هم خوردم. یک دونه سیب هم خودم پوست گرفتم خوردم  . نیشخندخنده ام گرفته بود مادر شوهر باورش نمیشد حال من بد باشه . البته حق هم داشت حتما فکر کرده بود این که داره همه چیز میخورهخنده. گفت حسنا جون مثل این که حالت بهتره .گفتم بله تا قبل از این که بیام اصلا خوب نبودم ها الان بهترم  اشتهام باز شده ابلهاشاره به پیش دستی میوه من کرد  گفت نارنگی پرتقالت هم بخور . واقعا داشتم خودم رو کنترل میکردم که نزنم زیر خنده . انقدر جالب گفت که تا عمق کنایه اش هم معلوم بود.ولی من دیگه زیادی به معده فشار نیاوردم اونها رو گذاشتم بعدا خوردم . خوب تقصیر من نبود گرسنه بودم هیچی نتونسته بودم بخورم  خوشحال شده بودم معده ام یاری میکنه نیشخند 

برای شام هم خوراک مرغ بود . تجربه به من ثابت کرده که خونه مادر شوهر با احتیاط غذا رو بکشم. مخصوصا مرغ . چون معمولا مادر شوهر حوصله نداره صبر کنه تا مرغ بیچاره مغز پخت بشه  یول. کم کشیدم و خوردم دیدم چه عجب خوشمزه شده . تشویق شدم که از خودم پذیرایی کنم بیشتر بریزم نیشخند بعدا فهمیدم خواهر شوهر از صبح اونجا بوده و خوراک مرغ هم کار اون بوده .جالب اینجا هست که مادر شوهر اصلا هم ناراحت نمیشه بچه ها سر غذا شوخی کنند و یا بگن خوب نبوده . خودش هم از شوخیهاشون میخنده حسابی . اعتراف هم میکنه همیشه که حوصله غذا درست کردن نداره . همین هست که بچه ها از مادر نا امید ،خودشون دست به کار شدند و همه از دختر و پسر آشپزیشون خوب شده نیشخند 

از نی نی خانوم بگم که ماشالله ماه بود ماه تر شده بغلماچ تپلی بامزه خوش اخلاق . ماشالله قلب آدم دوست داره قورتش بده . هنوز نرفته مادر شوهر پدر شوهر دغدغه این رو دارند که یک روز نبیننش دلشون تنگ میشه . بس که ماه و مظلومه . اصلا بچه بهانه گیری نیست بغل همه رو عاشق خودش کرده . بهار که انقدر دوستش داره عکس وا× یبر و صفحه اسمش رو نبر و  ( اینطور که شنیدم )  صفحه موبایلش هم عکسهایی هست که نی نی خانوم به بغل هست  . مرتب هم  حواسش هست  لباس تک تو دل برو نی نی که میبینه میگیره و خودش میبره با شوق و ذوق تنش میکنه و عکس میگیره . در کل  عاشق دختر عموش شده . طفلک جاری چی میکشه از دوری دخترشناراحتالهی زودتر درست بشه کارشونافسوس

میخواستم در مورد بهار هم یک چیزی بنویسم  که پشیمون شدم ...... بگذریم. بعدا بگم بهتره افسوس  به علاوه خواستم چند تا دستور اشپزی هم بنویسم  که ننوشتم . نمیدونم حوصله دارید یک پست اشپزی بذارم شما هم از  غذاها بگید و صفا کنیم یا نه  نیشخند البته در مورد غذاهای کم کالری و در عین حال خوشمزه چشمک

پی نوشت : دوستان عزیزم  تو کامنتها در مورد  بیماری ابوالفضل کوچولو نوشته شده بود . من مشخصات بیشتری خواستم و مامان دخملی ها ماچزحمت کشیدند برام نوشتند . اگر دوست دارید  میتونید کمک کنید . به امیدبهبودی همه بیمارها . کامنتها رو میذارم  فقط شماره تلفن مامانش رو نگذاشتم چون تو بیمارستان هست و نمیتونه مرتب جواب بده .

دوستان ازتون میخوام توی یه کار خیر شرکت کنید هر کسی در توانش هست و میتونه کمک کنه دریغ نکنه یکی از دوستان نی نی سایتی بچه اش مریضه و احتیاج به پیوند مغز استخوان داره و هزینه عمل رو ندارند دکترش گفته اگه پیوند نشه تا دو سال بیشتر زنده نمیمونه به همین دلیل با شرمندگی زیاد و عاجزانه از دوستان خواسته بهش کمک کنند این خانم رو خیلی وقته میشناسیم و در جریان مریضی پسرش بودیم مدیر سایت هم حرفهاشو تایید کردن با زدن ایمیل به دکتر معالج ابوافضل پس بهتون اطمینان میدم که اصلا شک نکنید و اگه پولی برای نذر کنار گذاشتید یا شکرانه ایی چیزی دارید میتونید به این مادر و بچه مریضش کمک کنید

مشخصاتی که خواسته بودی اینهاست:
تلفن مادر ابوالفضل : .......... زهرا خانوم 

شماره حساب :6104337079246631 بانک ملت 
بیمار : ابوالفضل انصاری 
شماره پرونده : 05-51-44 
م11116686 
تلفن منشی دکتر حمیدیه تو بیمارستان شریعتی 02184902643 
ایمیل دکتر نیما رضایی پزشک معالج ابوالفضل rezaei-nima@yahoo.com